كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

٢٩اسفند ٩٧تا١٩فروردين ٩٨

عشق مامان كمك كرد هفت سين چيديم اينجا هم كمك كردي خوراكي هاي خوشمزه رو تو ظرفها ميريختي وكلي حال ميكردي خوب اينجا هم من وتو تقربيا ميز چيديم بابا خسته بود وخوابيده بود ومحمد هم تو اتاقش بود وفقط من وتو بيدار بوديم 😂😂 خوب اينم تحويل سال كه تو هم خوابت برد ومنم بيدار بودم اما دراز كشيده بودم ولحظه تحويل سال كلي براتون دعا كردم خوب اينم عكسهايي كه روز اول عيد وقتي رفتيم خونه عزيز وبابا بزرگ گرفتيم البته اول رفتيم خونه مادر جون وبعد رفتيم خونه بابابزرگ اينجا هم با دايي مهدي ودايي مرتضي رفته برديم خونه مادر جون خوب اينم شايگان كه خيييل...
19 فروردين 1398

جشن فارغ التحصيلي كيان اسفند ٩٧

جگر گوشه ام ;نازنين پسرم مردكوچك وبزرگ مردفرداجشن فراغت تو از تحصيل در مقطع پيش دبستاني جشن ديگري است ارزشمند ومقدس مباركت باد اين تاج افتخار گوارايت باد اين عنوان اميد بخش عزيز دل ،باكارواني از دعاي خير تو را بدرقه مي كنيم وچشم به راه موفقيتهاي بعدي تو هستيم دلبندم :راز يك زندگي زيبا در اين است كه امروز را با خدا گام برداري وبرأي فردا به او اعتماد كني عزيز دل مامان جشن فارغ التحصيلي ات مبارك ومن وبابا بهتريتها را برايت ارزو ميكنيم دانشمند كوچولو مامان وبابا 😘😘😘😘 ...
25 اسفند 1397

دندون درد كيان جوني

سلام عزيز دل مامان پسر شجاع وقوي من تقريبا يك هفته پيش كه از مهد اومدي خونه بهم گفتي كه دندونت درد ميكنه منم دندونت نگاه كردم ديدم يه لك كوچولو سياه رو دوتا از دندونات افتاده ويه كم هم دندونت درد ميكرد بخصوص وقتي بستني ميخوردي اخه عاشق بستني وتقريبا هرروز ميخوري خلاصه اينكه من خودم خيييييلي از دندون درد اصلا از رفتن پيش دندون پزشك ميترسم اما اصلا به رو خودم نياوردم وبه تو گفتم كه بايد بريم دكتر تا دندونت خوب بشه وخييييييلي برام جالب بود تو خييييييلي خوب استقبال كردي انگار ميخواستيم بريم مهموني شايد هم برات جالب بود چون اولين بار بود كه ميخواستيم بريم پيش دندون پزشك خلاصه ديروز ١٩/١٢/٩٧رفتيم پيش دكتر كودكان خيييييلي خوب همكاري كردي...
20 اسفند 1397

زمستان ١٣٩٧

عزيز دل مامان حاضر شده بود كه بره سمنان پيش خاله جونش اينجا هم گل پسر مامان كاردستي درست كرده بود برا دهه فجر اينم از نقاشي ها كاردستي كه توخونه برام درست كردي اينم عكسهاي شب بله برون مهدي عمو ١١/١١/٩٧كه تو اصلا دلت نميخواست بيايي واز اول تا اخر مجلس از كنار من تكون نخوردي ونگذاشتي منم از جام تكون بخورم وبه عروس دوما تبريك بگم☹️☹️ حالا خوب پسر عموي بابا بود ووقتي مادر جون بهت ميگفت منم عروسي پسر عموت اخم ميكنم بهش ميگفتي خوب من كه اصلا عمو ندارم كه پسر داشته باشه ومادر جونم گفت من حريف زبون كيان نميشم 😂😂😂 اينجا هم زورو شده بودي ...
13 اسفند 1397

يلدا ١٣٩٧

سلام عزيز دل مامان يلدات مبارك پسر قشنگم اين عكسها مربوط به مهدت كه روز چهارشنبه برگزار شده بود وبه تو خيلي خوش گذشت ه بود وكلي حال كرده بودي واين عكسها هم برا روز جمعه ٩٧/٩/٣٠كه خونه عزيز وبابابزرگ بوديم كه تو با اشكان وشايگان كلي بازي كردي فقط اينكه هنوز هم از صداي بلند ظبط مي ترسي ومن نميدونم بااين ترست چيكار كنم وموقعي كه ظبط روشن كرده بودن من وتو توي يه اتاق ديگه نشسته بوديم وبا كلي صحبت كردن باهات راضي شدي كه ماهم بريم پيش بقيه البته خييييلي بهتر شدي كه اميدوارم بهتر از اين بشي تا بتونم برات يه جشن تولد خوب بگيرم انشاالله وامسال هم شب يلدا با تمام بل...
1 دی 1397

آذر ١٣٩٧

كيان مامان اينم از هنرنمايي هات عاشق سفالگري هستي وشكلهايي كه ميسازي با ذوق بهم نشون ميدي وقتي حلزون درست كرده بودي گفتي بزاريم تو باغچه وهمين كار وكرديم ووقتي از مهد بر ميگشتي اول به حلزونت سر ميزدي عزيز دل مامان هر چقدر كه تو خونه شيطوني ميكني اما تو مهدت مربيت خييييلي ازت راضي وميگه از بهترين شاگرداش هستي وبازم خدا روشكر ميكنم بخاطر وجودت عزيز دل مامان اينم از عكسهاي يه بعدازظهر پاييزي كه كلي بهت خوش گذشته بود وبا توجه به تاريك وسرد شدن هوا تقريبا با زور اورديمت خونه وحسابي بازي كردي وحال كردي عزيز دلم 😘😘❤️❤️ وعمه جون مريم كلي بهت حال ميداد وكلي باهات با...
15 آذر 1397

٢٦ابان ماه مصادف با امامت امام زمان (عج)

نفس مامان امروز تو مهدتون به مناسبت امامت امام زمان جشن گرفته بودن واين گل خوشگل كه مثل خودت بهتون هديه داده بودن وامروز كلي بهتون خوش گذشته بود بخصوص كه غذاي گرمشون هم ماكاراني بود وتو كلي حال كرده بودي وبهم ميگفتي خيلي خوشمزه بود فقط گوشتش خيلي كم بود حالا نميدونم شايدم خيلي گوشتشو ريز كرده بودن قاطي ماكاراني ها شده ديده نميشه ومن كلي به حرف تو خنديدم وتو با تعجب بهم ميگفتي چرا ميخندي قربون بشم مامان جان عاشق حرف زدنتم انشاالله امام زمان نگهدار همه ي بچه هاي دنيا باشه نگهداروحافظ شما دوتا گل خوشگل منم باشه الهي امين ...
26 آبان 1397

ابان ٩٧

سلام پسر گلم ببخشيد كه من ديربه دير خاطراتتو برات مينويسم عزيز دل مامان اينقد شيطون شدي كه نميدونم از كدومش برات بگم يعني مدام مثل لاكپشتهاي نينجا از درو ديوار بالا ميري اما با همه شيطونيهات عزيز دل من وبابا هستي راستي اينم بگم عاشق كاردستي درست كردني وهمچنين زيراب داداش محمد وزدن هرچند كه من اخمام ميگيرم ويه كوچلو دعوات ميكنم اما خدايش كلي تو دلم به كارت ميخندم وخدا روبخاطر داشتنت هزاران بار شكر ميكنم گل خوشگلم اينارو با سفال درست كردي البته تومهدتون اينم عكسهاي بود كه مادر جون برا شهادت امام حسن مجتبي(ع)نظري داشت كه تو از تو به زور عكس گرفتم كلي هم غرغر كردي نفس مامان اينجا هم تولد بابا جون ...
25 آبان 1397

پيش دو كيان جون ١/٧/٩٧

كيان مامان سلام رفتنت به پيش دو بهت تبريك ميگم عزيز دلم امسال پسرم خيييييلي اقا شده بود شب زود خوابيدي صبح زودبيدارشد وبدون غرغر كردن حاضر شد وقرآن بوس كرد ومثل يه دسته گل رفتيم پيش دبستاني واونجا هم برخلاف پارسال كه همش جيغ زدي وگريه كردي ازم خداحافظي كردي ورفتي داخل مهد ومن از خوشحالي داشتم بال در مياوردم واصلا باورم نميشد والانم كه ٥مهرماه هرشب زود ميخوابي وصبح هم تا صدات ميكنم خيلي زود بيدار ميشي خلاصه اينكه هرچي پارسال اذيت كردي امسال جبران كردي وخداروشكر ميكنم بخاطر داشتن تو داداشي الهي عمر پر بركت وبا عزت داشته باشين وعاقبت بخير بشين الهي امين ...
5 مهر 1397