سلام عروسكم قشنگ مامان يكي از وابستگيهات كه خيلي هم شديد بود بغل كردن همين گربه بود عاشقش بودي وهميشه دستت بود موقع خوابيدن راه رفتن وبازي كردن وشير خوردن هرموقع ميخواستي شير بخوري بايد عروسك وبهت ميداديم وقتي هم كه بزرگتر شده بودي خودت مياورديش وميگفتي بوف وبدون گربت شير يا همون بوف نميخوردي يه پتو ناز ونرمم داشتي كه اونم خيلي دوست داشتي وهميشه باهامون بودهرجا ميرفتيم ميگفتي پ پو ،پتوتو برات نگه داشتم اما گربتو نه چون دايم دستت بود خيلي كثيف ميشودومنم مجبور بودم بشورمش برا همين داغون شد بيچاره البته اينم بگم اين گربه برا داداشي محمد بود وخيلي دوسش داشت ولي خوب داد به تو چون محمد عاشقت بود اره نفس مامان هنوزم اين وابستگيو داري عاشق چيزاي...