كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

شيطوني ها كيان ٣١/٥/٩٧

1397/6/1 0:31
نویسنده : ماماني
226 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم باز براي تو مي نويسم تو عزيز دلم كه هميشه بدون اينكه بداني با وجودت سختيها رابرايم اسان كردي ومرهم دردهايم بودي وباوجودت غصه هايم را فراموش ميكنم .وقتي شادمانه ميخندي وبه يكديگرعشق مي ورزيم دنيا از ان من است.حال كه تو را دارم ديگر از خداي خود چه مي خواهم دلبندم هميشه بخاطروجود نازنينت خداراشاكرم.❤️❤️

عزيز دل مامان هرروز كه ميگذره به داشتنت افتخار ميكنم بزرگ مرد كوچكم شيطوني ها وبي احتياطي هات وحشتناك شده تو همين يكماه

گذشته چندين بار مارو راهي اورژانس كردي يك روز كه من نبودم وتو داداشي پيش هم بوديد وقتي از باشگاه برگشتم ديدم بابا هم از سركار اومده وهمه ناراحتن وتو هم مظلوم نشستي گفتم چي شده محمد گفت كه از ميله بارفيكس افتاده يعني وكمرش خيلي درد ميكنه خيلي خيلي از دستت عصباني شدم اخه هزار بار من وبابا بهت گفتيم كه نرو بالا وتو اصلا حرف گوش نكردي خلاصه رفتيم از كمرت عكس گرفتيم ودكتر گفت خداروشكرشكستگي نداره فقط كوبيدگي بايد استراحت كنه وهنوز چند روز از اون اتفاق نگذشته بود كه باز صداي جيغت بلند شد ومن وبابا

نفهميديم چه جوري خودمون بهت برسونيم وفقط جيغ ميكشيدي وميگفتي پام وقتي نگاه كرديم ديديم پشت پات ورم كرده ومن دلم ميخواست پا به پاي تو گريه كنم خلاصه اون شب هم با مادر جون وبابا رفتيم اورژانس كه اگه بخاطر عمه ومادرجون نبود حالا حالاها تو اورژانس الاف بوديم وتو هم گريه ميكرديم ولي خوب همكاراي مادر جون وعمه مريم زود كارت وانجام دادن كه خداروشكر ايندفعه هم فقط كوبيدگي وكشيدگي شديد بود كه دكتر تاكيد داشت فقط استراحت كنه تا خوب شه در غير اين صورت بايد اتل ببنديم وتو تنها كاري كه نكردي همون يك قلم استر

احت بود وچندين بار صداي جيغت بلند شد واصلا حرف گوش نكردي ودايم درحال ورجه ورجه كردني وهنوزم پات خوب نشده

وامشب هم گوشي من واوردي وبرا خودت اهنگ گذاشتي گفتي بيا حال كنيم كه پتو رو انداختي رو سرت روتخت شروع به پريدن كردي كه همون اول كار تامن اومدم به خودم بيام صداي جيغت بلند شد وسرت خورد به تخت وگريه هاي وحشتناك و......خلاصه ماماني خيلي خيلي شيطوني وهمش ميخواي از درو ديوار بالا بري ووقتي عمه مريم شنيد خيييييلي ناراحت شد سريع زنگ زِد به يكي از همسايه ها كه خروس داره تا برات قرباني كنه خروس بده بيرون اخه عمه تووداداشي خيلي دوست داره وكلي ناراحت شد

خلاصه ماماني من مثل هميشه از خدا ميخوام كه تو داداشي جونت عاقبت بخير بشين وفقط ميتونم براتون دعا كنم گل قشنگم ومن بخاطر وجود خانواده خوبي كه دارم خداروشاكرم

اينم از عكس سر ورم كرده شما

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
19 شهریور 97 12:50
خدا رو شکر به خیر گذشت. گل