كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

آسمانی شدن بابا بزرگ

سلام بابای قشنگم بابای دوست داشتنی من. چقد سخت برام نوشتن از نبودنت بابا جونم این همه عجله برا چی بود اخه مگه میشه به فاصله یک هفته مریض بشه و بعد آسمونی بشه بابا آبان ماه همیشه برام قشنگ بود من عاشق پاییز بودم. اول آبان تولدت بود و ۱۹ابان تولد حمید. اما امسال ۱۳ آبان چقد تلخ بود و نحس بابای قشنگم پنج ماه و ۱۷ روز که ندیدمت وقتی صدات نشنیدم نمی دونی چقد دلم تنگ بابا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 بابا جونم چقد وجودت بهم آرامش میداد بابای خوبم کیان هم مثل من آسمونی شدنت باور نکرده واصلا نمی خواد بیاد و خونه دومت ببینه امروز کلی با خودم جنگیدم تا بتونم این چند خط به یادگار بزارم برای کیان ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت جایت همیشه در دلم درد می...
30 فروردين 1401

کلاس سومی شدن کیان جون

بوی مهر،بوی مهربانی،بوی لبخند،بوی درس و مدرسه وشوق کودکانه در پیاده روها، بوی دفتر ومشق های ناتمام بوی دوستی ومحبت پاییز با خود شور می اورد درختان اماده می شوند تا با شوق، برگهای رنگارنگشان را چون کاغذهای رنگی برسر کودکانی که مشتاقانه به مدرسه می روند بریزد کیان عزیزم کلاس سومی شدنت مبارک باشه عشق مامان هر چند که امسال هم حس وحال خوبی نداشت بخاطر تعطیلی مدارس اما چاره ای نداریم وباید با این شرایط کنار بیاییم امسال بر خلاف پارسال خیلی ناراحتی بخاطر حضوری نبودن مدارس و دو روز فقط حضوری رفتیم یکشنبه وامروز چهارشنبه به مدت یکساعت وقتی اومدم دنبالت خیلی ناراحت بودی که مامان چرا زود اومدی دنبالم وهمش دعا می کنی که مد...
7 مهر 1400

تولد محمدوکیان ۱۴۰۰

دوقلوهای افسانه ای من بدون شک شما بهترین اتفاق زندگی من هستید ومن بهترین لحظات زندگی رو درکنار شما تجربه می‌کنم دنیا دنیا شادی وامید براتون آرزو می کنم تولدتون مبارک نفس های مامان 😘😘😘😘😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️❤️ بابا جونم عاشقتم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️😘😘😘😘😘 عزیزای دلم هزاران بار تولدتون مبارک باشه خیییییلی دوستتون دارم عزیزای دلم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😘😘😘😘😘 ...
19 شهريور 1400

خوشحالی کیان ۱۴۰۰/۵/۱۶

سلام کیان عزیزم بالاخره دیروز مغازه مون افتتاح شد دو ماه شاید هم بیشتر طول کشید که کارها جفت وجور بشه وبلاخره دکور هم تموم بشه من ‌بابا ومحمد این آخری ها خسته که نه داغون شده بودیم اما تموم شد ‌خوشحالی وذوق تو وصف نشدنی اینقد ذوق داشتی که حتی روزهایی که ما سه تا برای تمیز کردن چیدن مغازه تو گرم ترین ساعات روز میزدیم بیرون تو هم با ما می اومدی پا به پای ما کار می کردی قربون اون دست های کوچولوت بشم من مامان دلت میخواست مثل داداشی باشی ‌هر کاری که اون می‌کرد تو هم همون کار انجام بدی وقتی نمی تونستی اشک تو چشات حلقه میزد بعضی روزها خیییلی خسته کنند بود بعضی روزها پر استرس اما وجود نازنین تو ‌کارهای با مزه ات خستگی رو از تنمون بیرون می‌...
17 مرداد 1400

خاطرات تیر ومرداد ۱۴۰۰

سلام کیان قشنگم پسر مهربونم عاشششششقتم ‌بهت افتخار می کنم عزیز مامان اول تیر ماه کارنامه ات گرفتیم مثل همیشه عالی بود بقول خودمون کارنامه ی کرونایی که با خوب ‌بدش کار ندارم سخت بود اما گذشت بعضی روزها هم خنده دار بود امسال هم نمی دونم چه جوری شروع میشه مدرسه که امیدواریم هرچی که خیر همون بشه پسر بی دندونم دندونت بعد نه ماه بالاخره دراومد خیلی جالب بود فقط این یه دونه اینقد سخت دراومد 😂😂😘😘😘 اینم از بازی من تو که خیلی دوست داری اسم بازیمون هم حیوان بازی که به همشون نقش می دیم هم تو وهم من حرف‌هایی که باید بهم بگیم تو این بازی از زبان حیوان‌ها بهم میگیم این عکس یه شب من وداداشی باهم حرف می زدیم تو هم ی...
9 مرداد 1400

۱۴۰۰/۲/۱۷

عشق مامان امشب با شبنم جون رفت دوچرخه سواری ا😘😘😘😘😘😘 اینم کاکتوس خوشگلمون که کلی گل داد ومن وتو حسابی حال کردیم ...
18 ارديبهشت 1400

خاطرات دی ۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ کیان

عزیزترینم ،فرزندم،زیبای من هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد من به اختیار مادر شدم تابدانم معنی بی خوابیهای شبانه را ، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت تا بدانم حجم یک لبخندکودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد من نه بهشت را می خواهم ،نه اسمان ونه زمین را ، بهشت من ،زمین من وزندگیم نفس های ارام کودکی توست من هیچ نمی خواهم هیچ هیچ روزی به من تعلق ندارد ،همه ی ساعت ها و ثانیه های من تویی ومن دست کودکی ات را می گیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو ،وهیچ منتی از من برتو وارد نیست که من با اختیار وعششششق تو را به این دنیا اوردم . عزیز دل مامان خیلی وقت بود که خاطره ای برات ننوشتم ...
4 ارديبهشت 1400