19/2/97
سلام گل پسرم 19اردیبهشت وبعد از پارک رفتیم راه اهن اخه تو عاشق قطاری واز یکسالگیت میبردیمت که قطار ببینی اوایل کمی الاف میشدیم ولی بعد از یه مدت ساعت اومدن قطارها دستمون اومده بود وامروز هم وقتی رسیدیم دو تا قطار توقف داشت وتو کلی حال کردی وچند بار من وبابا رو از پله های زیرگذر بالا وپایین بردی وحسابی خودت ومارو خسته کردی وهمش میگفتی بیا سوار قطار بشیم وبریم مسافرت وکلی من وبابا باهات حرف زدیم تا از سوار شدن منصرف شی ولی خوب قولش گرفتی که یه بار با قطار بریم مسافرت اینم از یه خاطره اردیبهشتی که پسرای گلم کیان جونم 4سال وهشت ماهش ومحمدم 15سال وهشت ماه عاشقتونم نفسهای مامان:-* ~o) :-*
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی