خاطرات دی ۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ کیان

عزیزترینم ،فرزندم،زیبای من

هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد من به اختیار مادر شدم

تابدانم معنی بی خوابیهای شبانه را ،

تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت

تا بدانم حجم یک لبخندکودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد

من نه بهشت را می خواهم ،نه اسمان ونه زمین را ،

بهشت من ،زمین من وزندگیم نفس های ارام کودکی توست

من هیچ نمی خواهم هیچ

هیچ روزی به من تعلق ندارد ،همه ی ساعت ها و ثانیه های من تویی ومن دست کودکی ات را می گیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو ،وهیچ منتی از من برتو وارد نیست که من با اختیار وعششششق تو را به این دنیا اوردم .

عزیز دل مامان خیلی وقت بود که خاطره ای برات ننوشتم تقریبا ابان ۹۹والان ۴اردیبهشت ۱۴۰۰هستیم

روزها مثل برق وباد دارن تموم میشن انشاالله که عاقبت بخیر بشیم کیان مامان دندون شیری هات که ده ابان افتاده بود دوتاش دراومده ولی هنوز دوتای دیگش در نیومده ومجبور شدیم طبق نظز پزشک بهت شربت کلسیم بدیم که تازه یه کوچولو دندونت اومده بیرون 😂😂😂

میوه های کاکتوسمون که فقط من وتو دوست داریم البته این عکس برا زمستون بود

اینم عکسهای یه روز سرد زمستانی که من وتو بابا رقتیم بیرون یه دوری بزنیم داداشی هم با ما نیومد تو هم اصلا از ماشین پایین نیومدی منم از بیرون ازت عکس گرفتم

هنوز بی دندون بودی

اینم یلدای سال ۱۳۹۹

کلاس زبانت با شبنم جون که اون روز حروف انگلیسی ساختید وبعد هم پختیمشون 😂😂😂😂

اینم عزیز جون که بخاطر کرونا خیلی کم میریم خونشون

این عکس دایی برامون فرستاده بود

خیلی دوستش داری وهمش میگی من شبیه دایییم مکه نه مامان 😂😂😂😘😘

تو دی ماه ویه روز برقی که تو کلی حال کردی

اینم عکس یواشکی از محمد که من گرفتم

وکاردستی که خودت درست کردی

وای کیان یه شب زمستان که کلافه شده بودیم من تو بعد کلی فکر بلند شدیم وکرسی گذاشتیم چه حالی داد من بیشتر از تو حال کردم

قرار بود چند ساعت باشه اما یک هفته مهمون خونمون بود کلی حال کردیم 😂😂😂

حیف که خونمون کوچیک بود ومجبور شدیم زود جمعش کنیم

عاشق خال کوبی

ایتم جعبه ی ارزوهات که بابا برات خریده که ارزوهات توش بزاری با این جعبه هم کلی حال میکنی وتا الان که ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰یکی از ارزوهات براورده شد

اسفند ۹۹وفیگورهای کیان با لباس نو

خوب مامانی اینم از عکسهایی که تو این چند ماه گرفتم

البته اینم بگم کل این جشنها تعداد ما همین قدر کم بو د چون چاره ای نبود وتا حالا جشن بیست نفره نرفته بودیم که به خاطر وجود کرونا اینم تجربه کردیم بد نبود

واین دوتا عکس دیروز ازت گرفتم عاشق کوه هستی وقرار بعد از تموم شدن کرونا هیات کوه نوردی ثبت نام کنیم اگه خدا بخواد وعمری باشه عزیز دل مامان مثل همیشه به خدا می سپارمت الهی که عاقبت بخیر بشید الهی امین