كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

كلاس اولي شدن كيان جونم مهر 98

پسر گلم ،كيان قشنگم ورودت رابه كلاس اول تبريك ميگم اولين ها هميشه خوب هستند عزيز دلم اغاز نوشتن واغاز خواندن است وبا نام خدايت شروع كن به نام زيبايي هاي او واميدوارم اين روزهاي خوش كلاس اول برات هميشگي باشه وهرروز شاهد موفقيت هات باشيم ومن وبابا رو بيشتر وبيشتر شاد كني كيان عزيزم كلاس اولي شدنت مبارك 😘😘😘😘😘 ...
31 شهريور 1398

تولد پسراي گلم

روز تولدتان بهترين روز عمرم است .روزي كه با تپش هاي تند تند قلبتان شروع به زندگي كردين ونامتان در قلبم روييد.روزي كه غصه سراغم نمي ايد وهوا دوباره حس قشنگي داره ،شب ميلادتان برايم ارمغان خوبيها وزيبايي هاست،الهي جاده زندگيتان هموار،اسمان چشمانتان صاف ودريايي ودلتان هميشه ارام وزلال باشدوهيچ وقت از دنيا خسته نباشيد پسراي قشنگم تولدتان مبارك😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️ عزيز دل مامان امسال تولدتون با ٤روزتاخير گرفته شد اخه هجدهم ونوزدهم تاسوعا وعاشورا بود واصلا دلم نيومد هر چند كه امروزم يه كيك و چايي زعفراني ويه دورهمي چهار نفره به قول خودت شمع وكادو😂😂 الهي عاقبت بخير بشين عزيزاي دل مام...
24 شهريور 1398

خاطرات ۶تیرماه تا ۹۸/۵/۲

سلام عزيز دل مامان پسر قشنگم اينم عكسهاي ٦تير ماه كه با مادر جون عمه رفته بوديم شمال سفري كه به خاطر شاغل بودن عمه ومادر جون وبابا از دو هفته پيش برنامه ريزي كرده بوديم تا بتونن مرخصي بگيرن كه يك هفته به سفرمون خاله مريم اينا تصادف كردن كه حالم خييييييلي بد بود خوب خداروشكر ختم به خير شده بود وفقط دست خاله مريم شكسته بود 😭😭😭 ولي خدا خيييييلي بهشون رحم كرده بود واتفاق بدتري نيفتاد والانم كه اين مطالب مي نويسم فقط خداروشكر ميكنم درست خاله دستش شكست وعمو محمدم كمرش اسيب ديد ولي خوب اتفاقهاي بدتري هم ميشد بيفته كه خدارو شكر خدا بهمون رحم كرد ولي خو...
8 مرداد 1398

يه روز خوب با بهترينهاي زندگيم

98/3/31يه روز خوب با بهترينها ي زندگيم خيلي خوش گذشت وعشق مامان كلي اب بازي كرد وماهي هم برامون صيد كرد عاششششششقتم ماماني كه اينقد عاشق اب بازي فدات بشم عزيز دل مامان 😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️ ...
31 خرداد 1398

خاطرات ارديبهشت تا ٢٧خرداد

سلام عشق مامان اينم گواهي پايان دوره پيش دبستاني چقد زود داري بزرگ ميشي ماماني باورم نميشه پسر كوچولو مامان كلاس اولي شده ولي خوب دنيا كار خودشو ميكنه وزمان هم چه بخوايم چه نخوايم ميگذره فقط ميتونم برات دعا كنم كه عاقبت بخير بشي عزيز دلم اينم يه سري از كارهايي كه تو مهد انجام داده بودي اخه تو از ٢٥ارديبهشت ديگه نرفتي مهد البته مدير مهد همه وسايلتون داد خوب رفتنتون هم بي فايده بود ومنم از يه سري از كارهايي كه تو مهد انجام داده بودي عكس گرفتم عاشق ادمهاي نقاشيتم سه سوته ادم ميكشي مختصر ومفيد😂😂😂😂😂 اينم عكسهاي ٢٣/٢/٩٨كه تولد من بود بابا ميخواست بره كيك بگيره اما من نگذاشت...
27 خرداد 1398

19/2/98

سلام عشق مامان امروز ١٩ارديبهشت ٩٨ وپسر گل مامان بزرگتر وشيطون تَر شده قرار بود ١٩هر ماه ازت يه عكس بزارم ببخش ماماني گاهي أوقات نميشه كيان مامان روزها مثل برق وباد ميگذره وچند روز ديگه هم مهد تون تعطيل ميشه وتعطيلات تابستوني شروع ميشه وخدا به خير بياره با شيطوني هاي تو 😂😂😂 عزيز مامان اين عكسها رو ديروز گرفتم از كلاس زبان داشتيم بر ميگشتيم عاشق كلاس زباني واميدوارم اين ذوق علاقه هميشگي باشه اينم عسل مامان وهمكلاسيهاش واينم كاردستيهايي كه تو كلاس زبان درست كردي . اينم بگم كه شروع كلاس از ١٧ فروردين بود ببينيم تا كي ادامه ميدي توكل به خدا واينم عكسهايي ك...
19 ارديبهشت 1398

٢٩اسفند ٩٧تا١٩فروردين ٩٨

عشق مامان كمك كرد هفت سين چيديم اينجا هم كمك كردي خوراكي هاي خوشمزه رو تو ظرفها ميريختي وكلي حال ميكردي خوب اينجا هم من وتو تقربيا ميز چيديم بابا خسته بود وخوابيده بود ومحمد هم تو اتاقش بود وفقط من وتو بيدار بوديم 😂😂 خوب اينم تحويل سال كه تو هم خوابت برد ومنم بيدار بودم اما دراز كشيده بودم ولحظه تحويل سال كلي براتون دعا كردم خوب اينم عكسهايي كه روز اول عيد وقتي رفتيم خونه عزيز وبابا بزرگ گرفتيم البته اول رفتيم خونه مادر جون وبعد رفتيم خونه بابابزرگ اينجا هم با دايي مهدي ودايي مرتضي رفته برديم خونه مادر جون خوب اينم شايگان كه خيييل...
19 فروردين 1398

جشن فارغ التحصيلي كيان اسفند ٩٧

جگر گوشه ام ;نازنين پسرم مردكوچك وبزرگ مردفرداجشن فراغت تو از تحصيل در مقطع پيش دبستاني جشن ديگري است ارزشمند ومقدس مباركت باد اين تاج افتخار گوارايت باد اين عنوان اميد بخش عزيز دل ،باكارواني از دعاي خير تو را بدرقه مي كنيم وچشم به راه موفقيتهاي بعدي تو هستيم دلبندم :راز يك زندگي زيبا در اين است كه امروز را با خدا گام برداري وبرأي فردا به او اعتماد كني عزيز دل مامان جشن فارغ التحصيلي ات مبارك ومن وبابا بهتريتها را برايت ارزو ميكنيم دانشمند كوچولو مامان وبابا 😘😘😘😘 ...
25 اسفند 1397

دندون درد كيان جوني

سلام عزيز دل مامان پسر شجاع وقوي من تقريبا يك هفته پيش كه از مهد اومدي خونه بهم گفتي كه دندونت درد ميكنه منم دندونت نگاه كردم ديدم يه لك كوچولو سياه رو دوتا از دندونات افتاده ويه كم هم دندونت درد ميكرد بخصوص وقتي بستني ميخوردي اخه عاشق بستني وتقريبا هرروز ميخوري خلاصه اينكه من خودم خيييييلي از دندون درد اصلا از رفتن پيش دندون پزشك ميترسم اما اصلا به رو خودم نياوردم وبه تو گفتم كه بايد بريم دكتر تا دندونت خوب بشه وخييييييلي برام جالب بود تو خييييييلي خوب استقبال كردي انگار ميخواستيم بريم مهموني شايد هم برات جالب بود چون اولين بار بود كه ميخواستيم بريم پيش دندون پزشك خلاصه ديروز ١٩/١٢/٩٧رفتيم پيش دكتر كودكان خيييييلي خوب همكاري كردي...
20 اسفند 1397

زمستان ١٣٩٧

عزيز دل مامان حاضر شده بود كه بره سمنان پيش خاله جونش اينجا هم گل پسر مامان كاردستي درست كرده بود برا دهه فجر اينم از نقاشي ها كاردستي كه توخونه برام درست كردي اينم عكسهاي شب بله برون مهدي عمو ١١/١١/٩٧كه تو اصلا دلت نميخواست بيايي واز اول تا اخر مجلس از كنار من تكون نخوردي ونگذاشتي منم از جام تكون بخورم وبه عروس دوما تبريك بگم☹️☹️ حالا خوب پسر عموي بابا بود ووقتي مادر جون بهت ميگفت منم عروسي پسر عموت اخم ميكنم بهش ميگفتي خوب من كه اصلا عمو ندارم كه پسر داشته باشه ومادر جونم گفت من حريف زبون كيان نميشم 😂😂😂 اينجا هم زورو شده بودي ...
13 اسفند 1397